افزایش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان
نشانه های اعتماد به نفس پایین در کودک
* کودک خود را حقیر و بیارزش میداند.
* از انجام کارهای جدید اجتناب میکند.
* آرزو دارد که فرد دیگری باشد.
* عدم توانایی در تصمیم گیری از دیگر نشانه های اعتماد به نفس پایین است .
* کودک به آینده امیدوار نیست.
* به بچههای کوچکتر از خود تمایل به زورگویی دارد.
* در برابر همسالانش احساس ضعف میکند.
* تحت سلطه همسالان خود است.
* درباره خودش اطلاعات کمی به دیگران میدهد.
* کودکی که اعتماد به نفس پایین دارد ،گوشهگیر است و در مهمانی ها و مجالس شرکت نمیکند.
* درباره همسالانش به ویژه کسانی که از او برتر هستند، بدگویی میکند.
* در رویایی با شرایط جدید مضطرب میشود.
* کودکان با اعتماد به نفس پایین در مدرسه و کلاس درس، کم حرف میزنند.
* نیاز دارد که به او توجه کنند.
* از شکست میترسد.
* در دوستیابی و حفظ دوستانش مشکل دارد.
* علامت دیگر اعتماد به نفس پایین در کودک نیاز شدید او به تشویق شدن و جلب توجه دیگران است.
نشانههای اعتماد به نفس بالا در کودک
* کودک برای خود ارزش و احترام قایل است.
* با دیگران به خوبی ارتباط برقرار میکند.
* به توانایی های خود اعتماد دارد.
* کودکان با اعتماد به نفس بالا انتقاد را بدون احساس خشم و گرفتن حالت تدافعی میپذیرند.
* تجارب جدید را میپذیرد.
* توانایی تحمل شکست را دارد.
* میتواند احساساتش را ابراز کند.
* میتواند نظرش را برای دیگران بیان کند.
* از نشانه های اعتماد به نفس بالا در کودک این است که در موقعیتهای اجتماعی احساس راحتی و شادی کرده و در موقعیتهای اجتماعی شرکت میکند.
روشهای ایجاد اعتماد به نفس
۱- والدین دلبسته به فرزند باشید
پاسخگو بودن کلید ارزشمند شمرده شدن است. کافیست کودک اشاره کند تا پدر و مادر در اختیار او باشند و هنگامی که این اشارهها در طول یک سال اول زندگی بارها و بلکه هزاران بار تکرار میشوند کودک میفهمد «کسی به من گوش میکند و پاسخ میدهد، پس من ارزشمندم!» البته که شما همیشه نمیتوانید بیدرنگ در خدمت او باشید و با بزرگتر شدن کودک، او باید باد بگیرد همیشه نمیتواند به خواستههایش برسد و اینکه باید خود را با شرایط وفق دهد. مهم این است که به او نشان دهید همیشه پشتیبان او هستید، این برداشت او را از خودش شکل میدهد.
این روش تربیتی در دو سال اول زندگی از دوران نوزادی بسیار اهمیت دارد زیرا مغز کودک در این زمان به سرعت رشد میکند و الگوهای ارتباطی و مدلهای ذهنی انجام کارها شکل میگیرد. اشارهها و پاسخی که به آنها داده میشود، احساسات مثبت یا منفی را ایجاد میکنند.
در آینده هم این حس خوب را در خود حفظ میکند و با وجود وقفههای احتمالی قادر است دوباره حس خوبش را بازیابی کند. این موضوع به ویژه در کودکانی که با نوعی نقص و ناتوانی به دنیا میآیند اهمیت بیشتر و در کیفیت زندگی آنها تاثیر چشمگیری دارد.
اگر این روش را در دوران نوزادی فرزندتان استفاده نکردید، اشکالی ندارد. هیچ وقت برای شروع دیر نیست. شناخت کودکتان و از زاویهی دید او به زندگی نگریستن، به شما کمک میکند تا اعتماد به نفس او را تقویت کنید. این روش تربیتی مانند سیمانی است که بلوکهای اعتماد به نفس در کودکان را روی هم میچیند. مهم نیست کی شروع کنید اما هر چه زودتر شروع کنید، بهترست.
۲-اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید
برای ایجاد اعتماد به نفس در فرزندتان ، اول خودتان باید اعتماد به نفس داشته باشید.
اگر اعتماد به نفس کافی ندارید و مخصوصا اگر فکر میکنید این به دلیل روش تربیت پدر و مادرتان است، برای درمانِ خود اقدام کنید. تمرین زیر که کارشناسان آن را «بهترینها را نگه دار، باقی را رها کن» مینامند، به شما کمک میکند:
-
تهیهی فهرستی از کارهای پدر و مادرتان که باعث تقویت اعتماد به نفس شما شدند
-
تهیهی فهرستی از کارهای پدر و مادرتان که باعث تضعیف اعتماد به نفس شما شدند
-
اکنون سعی کنید کارهای خوب و مفید را حفظ و از باقی اجنتاب کنید. اگر انجام این کار برایتان دشوار است، از یک متخصص کمک بگیرید چون هم برای شما و هم برای کودکتان مفید است.
-
پدر و مادرتان را مقصر ندانید ، احتمالا آنها تمام سعیشان را کردهاند. آنها هم به توصیههای کارشناسان عمل کردهاند و شاید هم در عمل به توصیهها زیادی خوب بودهاند. فقط توصیههای آن زمان با توصیههای امروز متفاوت بوده است.
۳-همیشه بازتاب مثبتی به کودکتان بدهید و با او مهربان و خوشرو باشید
آدم نمیتواند همیشه قیافهای شاد و بشاش به خود بگیرد اما ناراحتی، از پدر یا مادر به فرزند منتقل میشود. در نخستین سالهای زندگی، برداشت کودک از خود، وابستگی تنگاتنگی با برداشت مادر از خودش دارد!
کودکان متوجه ناراحتی پنهان پشت یک قیافه شاد میشوند و ناراحتی پدر و مادرشان را به خود نسبت میدهند. کودکان میدانند که وجود آنها باید مایهشادی والدین باشد و هنگامی که بزرگتر میشوند حتی ممکن است شاد کردن پدر و مادر را وظیفه خود بدانند و وقتی شما احساس خوبی ندارید برداشت کودک این است که او به اندازهی کافی خوب نیست.
بنابراین اگر از مشکلات جدی مانند افسردگی یا اضطراب رنج میبرید حتما پیش از اینکه بر فرزندتان اثر بگذارد، برای درمان اقدام کنید.
۴-گوشزد کردن رفتارهای ناخوشایند با زبان خوش
او از شما انتظار دارد که رفتارهای ناخوشایندش را به او گوشزد کنید و این همان ادب و انضباط است.در کودکی که لبریز از بازتاب مثبت از مادرش است ، زمانی که بازتابی منفی از مادر میگیرد به سرعت رفتارش را تغییر میدهد تا دوباره آن بازتاب مثبت را دریافت و حس خوبش را بازیابی کند. در این موارد گاهی کافیست مادر جور خاصی به کودکش نگاه کند تا او انجام کاری را که مشغولش بوده متوقف کند.
اصلاح رفتارهای کودک باید انجام شود ولی عملکرد کودکان را کسب تجربیات زندگیش زیر سوال نبرید.
هیچ چیز بیشتر از انتقاد کردن از کار کودکان، آنها را دلسرد و مایوس نمیکند. بازخوردهای مفید و پیشنهاد دادن خوب است اما هرگز به آنها نگویید در کاری یا چیزی بد عمل کردهاند. اگر کودک به این دلیل که نگران است شما را عصبانی یا ناامید کند، از شکست بترسد، هرگز چیزهای جدید را امتحان نمیکند.
اغلب اوقات این انتقاد و سرزنش والدین است که عزت نفس و انگیزه کودکان را کاهش میدهد.
۵-با کودک بازی کنید
در حین بازی با کودکتان دربارهی او و خودتان چیزهای بسیاری میفهمید. بازی کردن با کودک این پیام را به او میدهد: «تو آنقدر ارزش داری که وقتم را با تو بگذرانم! تو خیلی برای من باارزشی!» کودکان در حین بازی میآموزند و احساس مهم بودن و اینکه کاری را به پایان رساندهاند در شکلگیری رفتار آنها مؤثر است. پس به جای تماشای بازی فرزندتان، بخشی از آن باشید.
بگذارید کودک آغازگر بازی باشد ،فعالیتی که به انتخاب کودک باشد، بیشتر از فعالیتی که یک بزرگسال پیشنهاد میکند دوام میآورد. خودِ انتخاب کردن یک آموزش است و حس ارزشمند بودن را تقویت میکند: «بابا همون کاری رو دوست داره که من دوست دارم!» البته که شما خیلی زودتر از کودکان از لگوبازی خسته میشوید؛ خواندن کتاب مورد علاقهی او برای هزارمین بار کار سختی است. اینها مصائب پدر و مادر بودن است!
در طول بازی به کودکتان توجه کنید. اگر جسمتان با کودک باشد ولی ذهنتان جای دیگری، کودکتان متوجه میشود، حس میکند ارزشی برایتان ندارد و نتیجه میگیرد مهم نیست.
بازی کردن برای پدر و مادر هم خوب است.
والدین هم نیاز دارند گاهی از کارهای «مهم» روزمره خود فاصله بگیرند و روی کودکان خود تمرکز کنند. بازی کردن به بزرگسالان یاد میدهد چگونه به آرامش برسند. بازی کردن ، والدین را با تواناییها و خلقوخوی فرزندشان آشنا میکند و در حین بازی، خود را همسطح کودکشان میکند و آنها میتوانند دنیا را از زاویه دید او ببینند.
۶-فرزندتان را با نامش صدا کنید
به کار بردن نام فرزندتان همراه با تماس چشمی و نوازش این پیام را به او میدهد: «تو برایم آدم ویژهای هستی!» آغاز ارتباط با به کار بردن نامِ فرد، درهای بسته را باز میکند، مرزها را از بین میبرد و حتی سرزنشها را ملایمتر جلوه میدهد.
والدین معمولا در موقعیتهای خاص با روش خاصی فرزندشان را صدا میکنند. مثلا در حالت عادی فقط نام او را به کار میبرند: «آفرین کسری! چه نقاشی قشنگی!» اما اگر کودک کار اشتباهی کرده باشد، شاید جور دیگری او را صدا کنند: «آقا کسری، این چه کاری بود کردی؟!» اینگونه کودکان با شنیدن نامشان میدانند چه وقتهایی پدر یا مادر از دست آنها دلخور است.
کودکان با اعتماد به نفس بیشتر، اطرافیانشان را بیشتر با نام یا عنوان آنها صدا میزنند زیرا اعتماد به نفس در کودکان باعث میشود روابطشان با دیگران مستقیمتر باشد. وقتی کودکتان میگوید «سلام بابا!»، تأثیر بیشتری روی شما میگذارد تا یک «سلام» خالی. دانشآموزی که میتواند معلمش را به اسم صدا کند، راحتتر با او ارتباط برقرار میکند.
۷-استعداد و علاقهی کودکتان را پرورش دهید
برای ایجاد اعتماد به نفس در کودکان استعداد و علاقهمندی او را بشناسید و دستکم یک مورد را تقویت کنید. اگر کودکتان عاشق فوتبال است اما علاقهای به درس ندارد، به او نشان دهید که از فوتبال بازی کردن او لذت میبرید و همزمان او را تشویق به درس خواندن کنید. با تقویت فوتبال که برداشتی است که او از خودش دارد، اعتماد به نفس او تقویت میشود و به تدریج در درسهایش پیشرفت میکند. یک استعدادِ ویژهی فرزندتان را بشناسید و آن را تقویت کنید، خواهید دید استعدادهای دیگر او هم شکوفا میشوند.
اگر استعدادی در کودکتان میبینید که خودش متوجه آن نشده، او را آگاه و تشویق کنید. بین اصرار کردن و حمایت کردن تعادل برقرار کنید؛ هر دو برای کودک لازم است. اگر کودکتان را برای تقویت استعدادش تشویق نکنید یک عامل مهم را برای ایجاد اعتماد به نفس از دست میدهید. اگر از کودکتان در برابر انتظارات نابهجا محافظت نکنید، او نسبت به تواناییهایش دچار تردید میشود
۸-در ستایش استعدادهای کودک خود واقع بینانه باشید
اگر کودکی موفق نشود یا هیچ استعدادی را در مهارت خاصی نشان ندهد، تلاش او را ستایش کنید، اما نتایج غیر واقعی را تحسین نکنید.
به او بگویید که مشکلی نیست که نتواند همه کارها را به طور عالی انجام ده .به او بگویید که بعضی چیزها تلاش و تمرین و تکرار زیادی می خواهند و گاهی اوقات بهتر است بعد از اینکه بهترین تلاش خود را انجام دادید، حرکت کنید.
یا به عنوان مثال، به جای واکنش به نقاشی فرزندتان و گفتن این جمله :
“وای، این عالی است. تو بهترین هنرمند جهان هستی”، سعی کنید بگویید، “من واقعا دوست دارم که چگونه تمام خانواده را نقاشی کردی. تو حتی جزئیاتی مانند ریش بابا را هم کشیدی.”
۹-موفقیتها را یادآوری کنید
کارنامهی درخشان، کاپها و مدالهای ورزشی یا تقدیرنامهها را نگه دارید و آنها را به نمایش بگذارید. موفقیتها را ثبت کنید. مهم نیست اگر کودکتان ورزشکار نیست یا ساز نمیزند؛ پایان پیشدبستانی یک موفقیت است، شرکت در اردوهای مدرسه یک فعالیت ارزشمند است، روزنامه دیواری، کاردستی و… از این موقعیتها عکس بگیرید و آنها را به نمایش بگذارید. در گذر سالیان کودکتان پیوسته با مجموعهای از موفقیتهایش روبهرو میشود که به او حس ارزشمند بودن میدهند.
۱۰- کاری کنید فرزندتان اول بچه خانه باشد بعد اهلِ خیابان!
ارزش کودک و برداشتش از خود تحت تأثیر اطرافیان اوست؛ کسانی مانند اعضای فامیل، مربی، معلم و دوستان. وظیفهی پدر و مادر است که کسانی را که باعث تقویت شخصیت کودک میشوند حفظ و دیگرانی را که موجب تضعیف آن میشوند، غربال کنند.
اجازه دهید فرزندتان دوستانش را خودش انتخاب کند، سپس آنها را زیر نظر بگیرید و بررسی کنید که آیا کودکتان احساس خوبی دارد و بچهها با هم کنار میآیند؟ گاهی برای فرزندتان بهتر است با فردی قویتر از خودش باشد تا او را بالا بکشد، اما برخی قویترها همیشه همراهشان را پایینتر ار خود نگه میدارند. اگر به برخی اتفاقات در روابط میان فرزندتان و دوستانش مشکوک هستید، بهتر است دخالت کنید.
دوستانِ فرزندتان را به خانهتان دعوت کنید. این کار ریختوپاش و زحمت دارد اما باعث میشود با دوستان فرزندتان آشنا شوید و بتوانید آنها را از نظر شخصیت، رفتار و سطح اجتماعی ارزیابی کنید.
رها کردن کودک در دنیای بیحصار بیرون، پیش از اینکه ارزشها و باورهای خودش شکل گرفته باشد، او را سردرگم میکند و شکلگیری یک نظام ارزشی قدرتمند را که وظیفهی تعیین درست و غلط را به عهده دارد، دچار اختلال میکند. در مقابل محدود کردن بیش از اندازهی کودک او را به شخصی آسیبپذیر تبدیل میکند که قدرت تعقل ندارد و هر کسی را با باورهای متفاوت از خودش محکوم میکند. در میانهی این دو روش، پدر و مادری قرار دارند که با ایجاد یک نظام ارزشی محکم در فرزندشان و با راهنمایی اجازهی رویارویی با نظامهای ارزشی دیگر را به فرزند میدهند. به دلیل وجود یک نظام ارزشی محکم، فرزند بهتر میتواند نمونههای متفاوت را ارزیابی کند و تصمیم بگیرد ارزشها و باورهای فعلیاش را تغییر (بهبود) دهد یا آنها را حفظ کند. این ارزشها ممکن است از دوستان، معلمها و یا والدین دریافت شده باشند، مهم این است که کودک یک نظام ارزشی استوار و قابلِاتکا دارد که میتواند بر مبنای آن فکر کند و تصمیم بگیرد. پدر و مادرها نباید دلشان را به عبارت «خفته» که در مورد بیشتر ویژگیهای بچههای در سنین مدرسه به کار میرود، خوش کنند. این سنی است که نظام ارزشی و وجدان فرزند شما شکل میگیرد.
۱۱-برچسبها را کنار بگذارید
در مورد کودکان مبتلا به بیماریهای مزمن علاوه بر خود بیماری، واکنش خانوادهی کودک به بیماری هم مسئله است. هر کودکی به دنبال هویتی برای خود است و وقتی آن را پیدا کرد برایش مثل یک برند خواهد بود. مثلا زدن برچسب «آسمی» روی کودکی که بیماری آسم دارد ، برند او میشود و همهی زندگی او حول این بیماری میچرخد و اعضای خانواده به جای توجه به خود او روی بیماری او تمرکزمیکنند.
۱۲-به فرزندتان مسئولیت بدهید
بچهها باید مسئولیتپذیر باشند. یکی از مهمترین راههای تقویت اعتماد به نفس در کودکان و ذاتی کردن ارزشها، کمک به نگهداری از فضای زندگی است. پس برخی کارهای خانه را به فرزندتان بسپارید. با این کار او احساس باارزش بودن میکند و نیز علاقهی بیشتری به کارهای خوشایندتر و کسب مهارت نشان میدهد.
بین ۲ تا ۴سالگی، کودک مفهوم مسئولیت در قبال خود، خانواده و لوازم شخصی را میفهمد. پس از درک مسئولیت در قبال این موارد، در یک روند طبیعی مفهوم مسئولیت در قبال اجتماع در کودک شکل میگیرد. پس، از سنین پایین به کودکتان مسئولیت بدهید؛ میتوانید با کارهایی شروع کنید که او به آنها علاقه نشان میدهد. فرزند ۲سالهی من عاشق تا کردن دستمال سفره است به همین خاطر ما هر شب پس از شام مرتب کردن دستمالها را به او میسپاریم.
کودک ۳ساله میتواند یاد بگیرد که میز غذاخوری را با دستمال یا اسفنج پاک کند. بچههای ۳-۴ساله علاقهی خاصی به جدا کردن لباسهای رنگی و غیررنگی دارند. بچهی ۵ساله میتواند بشقابها را جمع کند و در سینک یا ماشین ظرفشویی بگذارد (البته بهتر است از ظروف شکستنی استفاده نکنید). در ۷سالگی، کودک مواد غذایی لازم برای تهیهی برخی غذاها را میشناسد و میتواند در خرید آنها و تهیهی آن غذا کمک کند. کودکان غذای دسترنج خودشان را با میل و لذت بیشتری میخورند. پس از اینکه به آنها آموزش دادید و آنها به خوبی آموختند، از اینکه در آشپزخانه تنهایشان بگذارید، نترسید! راحتشان بگذارید و به گپوگفت با دوستتان ادامه دهید!
مأموریتهای ویژه به کودک بدهید!
«یه مأموریت ویژه برات دارم!» این جمله کافیست تا کودکتان علاقهی بیشتری به انجام کاری پیدا کند. ظاهرا کلمهی «ویژه» جادو میکند. شاید کودک فکر میکند «یه کار ویژه به من دادند، حتما من آدم خاصی هستم!»
یک جدول کاری تهیه کنید
کارهای مختلف و افراد مسئول هر یک از آنها را در جدولی بنویسید. اگر فرزندانتان مایلند، امکان جابهجایی وظایف را به آنها بدهید. میتوانید وظایف را به چند دسته تقسیم کنید: وظایفی که با دستمزد همراهند، وظایفی که برای انجام آنها پاداش ویژهای داده میشود و وظایفی که انجام آنها ضروری است. خوب است برای کارهای ناخوشایند پاداش در نظر بگیرید. بهتر است دستمزد یا پاداش بلافاصله پس از پایان کار پرداخت شود. با این روش، در آینده و طی ۵ تا ۱۰سالگی کودک میآموزد که هرچه مزایای انجام کاری بیشتر باشد، مسئولیت بیشتری به همراه دارد.
گل و گیاه داشته باشید
باغچه و گل و گیاه امکان خوبی برای آموزش مسئولیتپذیری فراهم میکند. فرزندتان میداند اگر به گیاهان آب بدهد آنها به خوبی رشد میکنند، اگر علفهای هرز را بچیند گلهای زیباتری میرویند.
فرزتدانتان را در انجام کارهایی مانند شستن ماشین، جارو زدن، رسیدگی به گیاهان، گردگیری و… با خود همراه کنید. در ۷ یا ۸سالگی آنها میتوانند لباسها را در لباسشویی بگذارند و در ۱۰ سالگی به تنهایی آن را راه بیندازند. وقتی کودکان کارهای خانه را انجام میدهند، شما میتوانید زمانی را به خودتان اختصاص دهید. همچنین کودک احساس میکند وجودش در خانه معنادار است و احساس مفید بودن میکند.
۱۳-کودکان را تشویق کنید احساسشان را توصیف کنند
کودکان نوپا بدون دغدغه احساساتشان را بروز میدهند اما با گذر زمان یاد میگیرند چگونه آرامش خود را در موقعیتهای دشوار حفظ کنند. برونریزی و کنترل زیاد هر دو منجر به مشکلات در بزرگسالی میشوند. کودکی که هیج کنترلی روی احساساتش ندارد، به یک بچهی لوس تبدیل میشود. در مقابل تأکید بر کنترل بیش از حد احساسات این پیام را به فرزندتان میدهد که احساسات او شما را نگران میکند یا اینکه اهمیتی برای شما ندارد. در نتیجه کودک گمان میکند بیان احساسات و یا حتی داشتن احساس چیز بدی است. استدلال کودک این است که اگر احساسات او بیاهمیت هستند پس خودش هم بیاهمیت و بیارزش است.
بدتر از بیتفاوتی به احساس فرزندتان، پاسخ غلط به آن است: «دیگه نمیخوام چیزی در مورد عروسکت بشنوم!» ترس از واکنش پدر و مادر، کودک را رنج میدهد. در مقابل کودکی که میداند میتواند آزادانه از احساساتش بگوید، این پیام را از پدر و مادر میگیرد: «احساسات تو برای من مهم است، هر وقت خواستی من در کنارت هستم. تو برای من مهم هستی!» در نتیجهی توصیف احساسات و آگاهی والدین از آنها، امکان صحبت دربارهی آن موقعیت و یافتن راه حل فراهم میشود.
۱۴-انعطاف پذیری را آموزش دهید
این کمک می کند تا بچه ها یاد بگیرند که به احساسات خود اعتماد کنند و راحت تر آنها را به اشتراک بگذارند. بچه ها یاد خواهند گرفت که ناکامی ها بخش عادی از زندگی هستند و می توانند مدیریت شوند ؛ اگر فرزند شما در یک آزمون خوب نبود، به او دلداری ندهید یا به او نگویید که هرگز خوب درس نخوانده بود.
در عوض، در مورد چگونگی انجام مراحل بعد، که می تواند اوضاع را بهتر کند صحبت کنید. هنگامی که موفق شود، برای موفقیتش به خودش افتخار خواهد کرد.
با اشتباهات او ، به منزله آجرهایی برای یادگیری برخورد کنید. یادگیری از اشتباهات، اعتماد به نفس میآورد. اما این، تنها زمانی اتفاق میافتد که شما به عنوان پدر یا مادر، به اشتباهات به چشم فرصتی برای یادگیری و رشد نگاه کنید.بیش از اندازه از فرزندتان حمایت نکنید. فعلا به آنها اجازه دهید همه چیز را به هم بریزند، بعدا میتوانید کمکشان کنید که متوجه شوند دفعه بعد چگونه روش بهتری برای انجام این کار در پیش بگیرند. اگر کودک شما یاد بگیرد به جای فرار از شکستها، با آنها کنار بیاید، با پیشگامانی همچون تیم کوک، مدیرعامل اپل، ویژگیهای مشترک زیادی دارد. کوک میگوید: اگر شروع به ترسیدن کنید، هرگز چیزهای جدید یا متفاوت را تجربه نخواهد کرد. اگر راهی که در پیش گرفتهاید جواب نداد، دنیا به آخر نرسیده است. روشهای دیگر را امتحان کنید.
۱۵- اورا تشویق به انجام ورزش و سایر فعالیت های جسمانی کنید
دیگر نه تنها پسران، بلکه ورزش به ایجاد اعتماد به نفس در دختران نیز کمک می کند . آنها یاد می گیرند که می توانند تمرین کنند، پیشرفت کنند و به اهدافشان دست یابند.
مزایای دیگر:آنها یاد می گیرند که نقاط قوت خود را تشخیص دهند، ضعف های خود را قبول یا تقویت کنند، شکست را بر عهده بگیرند، دایره دوستان خود را گسترش دهند و کار گروهی را یاد بگیرند.
یکی دیگر از پاداش های تقویت اعتماد به نفس:یاد می گیرند که به بدن خود احترام بگذارند.
با شیوع چاقی در میان کودکان، مهم است حتی اگر فرزند شما ورزشی را دنبال نمی کند باز هم به بدن خود احترام بگذارد. سعی کنید فعالیت بدنی خود را پیدا کنید، رقص، هنرهای رزمی، دوچرخه سواری یا پیاده روی و …
۱۶- همیشه به جای او کاری انجام ندهید
صبور باشید و اجازه دهید که خودش کارهایش را انجام دهد. برای مثال، ممکن است سریعتر و آسانتر باشد تا شما لباس کودک پیش دبستانی خود را بپوشانید، اما اجازه دهید که او خودش این کار را برای کمک به مهارت های جدیدش انجام دهد.
هرچه بیشتر او را چالش های جدید دعوت کنید، بیشتر صلاحیت و اعتماد به نفس او را احساس می کنید.اجازه دهید او بداند هیچکس کامل نیست و توضیح دهید که هیچکس انتظار ندارد او بهترین باشد. مدلی که در مقابل اشتباهات و ناامیدی های فرزندتان واکنش نشان می دهید، واکنشی است که او انجام خواهد داد.
۱۷-برای کودک شفاف سازی کنید که هیچ کس فوق العاده نیست
کودکان به ویژه آنهایی که در سن مدرسه هستند، به علت تلاش برای رقابت با دوستان خود دچار استرس و اضطراب می شوند. در واقع آنها به دنبال راهی هستند که ثابت کنند در مقایسه با هم سن و سالان خود دارای برتری های مختلفی هستند.
شما به عنوان والدینی خردمند، باید فرزند خود را آگاه سازید که هیچ فردی در این دنیا فوق العاده و بدون نقص نیست و هیچ کس نیز از وی انتظار بی نقص بودن را ندارد.
نحوه برخورد شما با کودک هنگام ارتکاب خطا، تعیین کننده رویکرد آنها در آینده و همچنین سطح اعتماد به نفس خواهد بود. بنابر این در مواجهه با خطاها به گونه ای رفتار نکنید که احساس کند به خاطر این خطا، ارزش او نادیده گرفته شده است. با فرزندتان در این باره گفت و گو کنید.
۱۸- فرزندان را با دیگران مقایسه نکنید
قیاس کودکان با یکدیگر هر چقدر هم که درست و به حق باشد، منجر به تخریب اعتماد به نفس آنها و پرورش فرزندانی با ویژگی های شخصیتی ضعیف خواهد شد. به جای چنین کاری، استعدادها و ماهیت وجودی هر کدام از فرزندانتان را شناسایی کرده و به آنها بها دهید
۱۹-کنجاوی کودکان را تقویت کنید
سیل بیامان سوالات یک کودک گاهی میتواند خستهکننده باشد، اما این برای رشد کودک حیاتی است. کودکان ابتدا باید درک کنند چیزهایی در جهان هست که آنها نمیدانند… که دنیای نامریی از دانش بی پایان وجود دارد که آنها هرگز با آن روبهرو نشدهاند.
کنجکاوی با شکلگیری اعتماد به نفس و دیگر صفاتی همچون استمرار و مقاومت، کنترل خود، ثبات و پیروی از وجدان ارتباط تنگاتنگی دارد.
۲۰-بگذارید کودکان مطابق سنشان عمل کنند
از کودکتان انتظار نداشته باشید مثل بزرگترها عمل کند یا چندین سال از سنش جلوتر باشد. پیکهارت میگوید: وقتی یک کودک حس کند که فقط مثل بزرگترها عمل کردن خوب است، این استاندارد غیرواقعی تلاش او را سست میکند. او ادامه میدهد: تلاش برای برآورده کردن انتظارات مربوط به سنین بالاتر اعتماد به نفس راکاهش میدهد.
۲۱ – محدودیتها را یادش بدهید
چند قانون منطقی برای کودک خود وضع کنید. مثلا، اگر به او میگویید که موقع دوچرخه سواری در خیابان باید کلاه سرش بگذارد، اجازه ندهید بدون کلاهش به خانه دوستش برود. اگر بداند که بعضی قوانین خانوادگی نقشِ روی سنگ شده اند، احساس امنیت بیشتری میکند و به زودی بر طبق انتظارات شما زندگی خواهد کرد. فقط بکوشید واضح و باثبات باشید و نشان دهید که به او اعتماد دارید و از او انتظار دارید که کار درست را انجام دهد.
۲۲–از ریسک کردنهای سالم استقبال کنید
کودکتان را به کشف چیزی تازه، مثل خوردن غذایی متفاوت، یافتن دوستان تازه، یا اسکیت سواری تشویق کنید. با این که همیشه احتمال شکست وجود دارد اما بدون ریسک کردن موفقیت هم به دست نمی آید. پس به کودک خود اجازهی تجربههای کم خطر را بدهید و در مقابل تقاضاهای او در دخالت خود مقاومت کنید.
مثلا سعی نکنید به محض این که از خواندن کلمهای دشوار احساس یاس کرد، او را «نجات» دهید. پریدن وسط کار او و گفتن این که «خودم میکنم» او را وابسته بار میآورد و اعتماد به نفس ِ او را کم میکند. شما با برقراری تعادل در نیاز به حمایت از او و نیاز او به تجربه کردن کارهای تازه اعتماد به نفسش را شکل خواهید داد.
۲۳-خوب گوش کنید
اگر کودکتان نیاز به حرف زدن دارد، بایستید و به چیزی که برای گفتن دارد خوب گوش دهید. او نیاز دارد احساس کند که افکارش، احساساتش، خواستهها و نظراتش مهم هستند. به او کمک کنید با نام گذاشتن روی احساساتش با آنها راحت کنار بیاید.
بگویید «میفهمم که ناراحتی چون نمیتوانی به آن مهمانی بروی». با پذیرفتن احساساتش بدون قضاوت درباره آنها، به احساسات او اعتبار میبخشید و نشان میدهید که برای چیزی که میخواهد بگوید ارزش قایلید. اگر احساسات خودتان را با او سهیم کنید مثلا اگر بگویید:«من نگران مامان بزرگم. خیلی مریضه»، او هم در بیان احساسات خودش اعتماد به نفس پیدا میکند.
۲۴-گاهی نیاز است با هر یک از فرزندانتان جدا جدا وقت بگذرانید
این که این وقت با غذا خوردن یا دوچرخه سوار باشد مهم نیست، سعی کنید حداقل یک بار در هفته به تنهایی با کودک خود برنامه ریزی کنید.این یک فرصت عالی برای صحبت در مورد آنچه است که در ذهن او وجود دارد و به پیوند دو نفره شما کمک خواهد کرد.
——————————————
– آدرس کانال تلگرام : Drforoohar@
محتویات کانال تلگرام شامل برنامه شیفتها و اطلاع رسانی درمورد آخرین تغییرات زمانی و مکانی آنها و مطالب آموزنده ایست که در پاسخ به سوالات والدین محترم میباشد.
درصورت اشکال در ورود به کانال ، از نسخه اصلی تلگرام استفاده شود.
– سایت و نرم افزار ZOOP جهت پرسش و پاسخ :
← آدرس سایت:
https://getzoop.com/drfaryarforouhar
← دانلود نرم افزار ZOOP :
Zoop
توجه فرمایید :
♦️ برای نصب نرم افزار Zoop میتوان از طریق نرم افزار play store یا بازار گوشی هم اقدام کرد.
♦️ فایل نصبی نرم افزار Zoop در این سایت ، بصورت زیپ میباشد و لازم هست بعد از دانلود ، آنرا از زیپ در اورده و بعد نصب کنید.
♦️ با توجه به این که پاسخ به سوالات احتمالا با تاخیر انجام میشود ، در مواردی که بیماری بنظر اورژانسی میباشد ، جهت پرسش و پاسخ ، زمان را از دست ندهید و بیمار را جهت ویزیت نزد پزشک ببرید.